درود نازنینان
مدت هاست مطلبی ذهنم را به خود مشغول کرده است و می خواهم کمی درباره اش صحبت کنم. مطلبی که بار ها تکرار شده است و همچنان وجود دارد و آن هم خطاب کردن اهالی فرهنگ و هنر با عنوان "استاد" است.
معنی این واژه کاملاً مشخص است؛ استاد به کسی می گویند که در علم، هنر یا فنی سرآمد است و دانسته هایش را به دیگران می آموزد. پس هرکه را استاد خطاب کنیم به صورت ضمنی پذیرفته ایم که او سرآمد است در آنچه می داند!
به این نکته توجه کنیم که با توجه به دانسته های مان، تشخیص ما امری نسبی است. پس قضاوت مان در مورد استاد بودن یا نبودن کسی، یک قضاوت نسبی و کاملا شخصی ست که نباید انتظار داشت همه چون ما فکر کنند. از طرفی آنکه در یک فن، علم یا هنر دانسته های بسیاری دارد، استاد نیست؛ چون باید دید درانتقال دانسته هایش به دیگران نیز همان اندازه توانا هست یا خیر! برای مثال: بازیگر توانایی را در نظر بگیرید که سال ها در هنر نمایش به هنرمندی پرداخته است اما آنجا که لازم است با تحلیل و ذهنی روشن تجربه های روحی خویش را انتقال بدهد، در می ماند و ناتوان می نماید. به نظر شما آیا او استاد است؟ بهتر نیست او را "بازیگر توانا" یا "هنرمند بزرگ" یا " با القابی انچنینی خطاب کنیم؟ یعنی او را آنچه که هست بدانیم و بخوانیم؟
قابل درک است همان گونه که گاهی به جای "تو" از "شما" استفاده می کنیم، موی سپیدان فرهنگ و هنر و علم را "استاد" خطاب کنیم، اما مشکل بزرگ آنجاست که این لفظ را از کارکرد و جذبه اش بیندازیم و درباره ی همه استفاده اش کنیم.
این مقدمه ی نسبتاً طولانی را گفتم تا مطلبی را به طور مشخص در حال و هوای ادبیات و خصوصا شعر مطرح کنم. عنوان استاد برای بسیاری از شاعران استفاده می شود و همان طور که گفته شد، لزوماً به معنای شایستگی آن شخض نخواهد بود. بلکه باید دید همه ی اهالی و متخصصان حوزه ی شعر، مخاطبان شعرشناس و عموم مردم چه فکر خواهند کرد. بعد از همه ی این ها، باید دید تاریخ چه قضاوتی خواهد کرد!
با این اوصاف پیشنهاد بنده این است که بیاییم شعر را بشناسیم و سعی کنیم شعر خوب را دریابیم و شعر عالی را تحسین کنیم. و در خطاب های مان دقت بیشتری کنیم. باور کنید خطاب کردن کسی که شعر می سراید، با عنوان "شاعر" برای آن سراینده اگر به حق شاعر باشد، بسیار شیرین و دلچسب تر از عنوان "استاد" است که می داند به حق استاد نیست!
مسئله را باز هم جزیی تر می کنم. بار ها و بار ها در سال هایی که به طور جدی شعر سرودن را آغاز کرده ام، مخاطبان عزیز شعر هایم بنده را استاد خطاب کرده اند. در ابتدا و آن زمان که تجربه ی کمتری داشتم، تا حدودی برایم شیرین بود اما بعد ها خیر! در سال های اخیر، هر بار که مرا استاد نامیدند، از حسن نیت شان تشکر کردم اما به خود لرزیدم و به خود گفتم: آیا با من اند؟
این ها نشان از لطف و صفای شماست! شما مخاطبان نازنینی که بی نهایت به بودن تان خرسندم و افتخار می کنم. چه سعادتی بزرگ تر از اینکه شعر های مرا می خوانید؟ اگر بنده را "استاد" خطاب می کنید، می دانم که از محبت و لطف شماست؛ اما در خصوص بنده، اگر شایسته ی نام بلند "شاعر" باشم، همان خطاب شاعر برایم دلچسب تر و به مراتب شیرین تر است. سوای همه ی این نام ها و نشان ها با صدایی بلند در اعماق این سطر ها و کلمه ها، می گویم: بنده کمترینم و به این مطلب آگاهم. زنده باشید به عشق و روزگارتان زیبا.
محمد فرخ طلب فومنی
عصر گاه پنجشنبه، 1 اسفند 1398
کانال اشعار
اینستاگرام